به شدت دلمرده ام ،از هم گسیخته و افسرده!
اصلاً حوصله ندارم که شرح ماجرا دهم؛نمی دانم شاید وقتی حال و روزم بهتر شدتوضیحی دهم.روزگاری با عشق و علاقه٬ هم خودم و هم دیگران را بسیج می کردیم و پای منبر و بحثش می نشستیم.آخر الامرش این شد. که زیرآب همه چیز را زد و رفت.
نمی دانم:
شاید دیگر تاب تحمل فشار مدرنیته را نداشته است.
شاید هم دیگر تاب تحمل سنت را نداشته است.
شاید هم از اول دنبال این زیر آب زنی بوده واین سالیان ما را دنبال خودش کشانده تا حالا تیر خلاص را بزند.
در هر حال تـُف سربالایی است که حالا برگشته تالاپ خورده توی صورتمان،
دست کم ٬من یکی این را به شدید ترین وجهش حس کردم.
به یکی ماجرا را که گفتم ؛گفت:( این دیگر زده به سیم آخر!...طرف در حلال زاده بودنش شک است!....باید حکم ارتدادش را داد... )
بماند که خود این شخص روزگاری یکی از مروجان و شارحان نظریات طرف بوده است!
*****
چنان افسرده ام ...
نکند منظورتان دکتر سروش است؟
روز وصل دوستداران یاد باد!
گور بابای وصل ، گور بابای هجر!
بنازم آب و هوای فرنگـستون رُ.
چرا عزیز؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟//
سلام . تاریخ مرقوماتتان با روز سخنرانی دکتر کدیور هماهنگ است . اما از آنجا که در همان روزها شخصی پیرامون تفکرات دکتر سروش با شما سخن می گفت این احتمال هم هست . حالا کاوش تفکرات شما بماند ... این روزها این اوصاف شما شامل حال خیلی ها می شود . خدا به همه ما رحم کند ...
به روزم . منتظر عبارات نغزتان هستم .
سلام
عکس قشنگ تر از این عکسی که از باغ پدر بزرگ من گرفتید نداشتید که بگزارید توی وبلاگ عمومی تون؟
سلام یه کتاب قبلا از دکتر سروش می خوندم
اصلا تعجب کردم تفکراتش نسبت به حالا 180
درجه تغییر کرده بود
سلام برادر در آن کامت که مرقوم فرموده بودید آن چند نقطه که گذاشته بودید ما را کشت.
توضیحی در مورد فرد مورد اشاره احتمالا به فهم بهتر مطلب کمک خواهد نمود....
سید جان!
عزیزم!
یه توضیح مفصل براتون میل کردم.
به نظرم حضرت استاد چیز جدیدی نگقتن.
منتظر نظرتم
یا حق
سلام
سید منظورت کیه ؟
سلام
بدین دلیل که روزنامه ای حرفهای مرا چاپ نخواهد کرد برادر!!!
فامیل جان سلام
یکبار مطلبی نوشتم درمورد بت شکنی وبت تراشی
وقتی در مسیر بجای بت شکنی بت تراش شویم همین میشودبرادر
ما دنبال افکار نیستیم دنبال اشخاص هسیتم
اشخاص هم که معصوم نیستند
بنابراین اگر فکر مان را درست کنیم اصلا تف سربالا نیست
یا علی
سلام و سلام ...و ....
سلام.
امیدوار بودم بعد از آن ملاقات در قیطریه و شنیدن سخنان کدیور نظرت در مورد مردان یخچال نشین و غیره عوض شده باشد...
حالا برو حرفهای جدی بزن!
یه سرم به من بزن!
گریه سهم دل تنگه!
یادم رفت بگم:
خنک آن قماربازی که ... الخ
سلام
خسته نباشید
نظری که توی بلاگ من داده بودید را تایید کردم
بهتر بخونینش.
حیف که نیستم ببینم قیافتون چه شکلی میشه
در ضمن لینکتون را هم ژاک کردم
تا دوسه روز دیگه هم(بعد از امتحاناتم) یکفکری برای وبلاگ شما میکنم.
فقط مونده بود طراحی مهما هم به تخصص هات اضافه بشه ؛همه رو گذاشتی تو کف مومن
در کامنت پایین معما بجای مهما
سلام.دمت گرم.واقعا خستگی ام در رفت.
توضیح نخواهید داد؟
ما که هیچی نفهمیدیم.......................
ما که هیچی نفهمیدیم.......................
ما که هیچی نفهمیدیم.......................
هر شب محرمانه ها پخش می شود......
چرا؟ مگر او در این انقلاب نقشی نداشت ؟.....
سلام
حرفهای ناتمام با یادی از دکتر علی شریعتی به روز است.
حضور شما سعادتی برای ما خواهد بود.
چشم انتظارم.
موفق و بهروز باشید.....
واقعا متاسفم برای وبلاگ نویسی ایران که باید چنین خزعبلاتی را به نام وب نوشت در سایت خود به خورد دیگران بدهند.البته همه چیزمان هم باید به همه چیزمان بیاید دیگر! مملکت گل و بلبل جمهوری اسلامی و آقای محترمی مثل شما !که به خود جرات میدهد و شک در حرام و حلالزادگی این و آن و صدور حکم ارتداد میکند! واقعا که جنون دسته جمعی عارض این مردم شده گرچه آنی که اینها را راجع به او گفته اید شخصا نمیشناسم ولی آخر شما کی هستید که به خود اجازه برچسب زدن به این و آن میدهید؟
فامیل جان سلام
خبری ازت نیست
اگه زنده ای بنویس
یه جمله هم کافیه
یا الله