پنجشنبه ای تلخ است.
و جرعه های تیرۀ قهوه تلخ ترش می کند.
برگهای درخت گردو همه پژمرده و قهوه ای اند .
و آتش سیگار او،خاکسترش می کند.
هستی به یک آن فرو مرده است.
و خواهش های آن زن،ویرانترش می کند.
کومه ای سرد و خاموش است.
و گریه های مدام آن دختر ،زهر مارترش می کند.
امید ِ یک معجزه ،مضحک است.
و تمنای تولدی دیگر ،خوارترش می کند.
زندگی خوابی بس عجیب است.
و هجوم مرگ ،آشفته ترش می کند.
پنجشنبه ای تلخ است.
و پاییز دلمرده تلخ ترش می کند.
سلام دوست عزیز
سایت بسیار قشنگ،جذاب وپرمحتوایی دارید.ما نیز فرومی
علمی ، تخصصی و عمومی، با نام انجمن پارسیان را برای تمام ایرانیان عزیز راه اندازی کردیم.
خوشحال می شویم به جمع دوستانه ما بپیوندید .
می توانید از مدیر کل سایت، مدیریت انجمنی را درخواست کنید.
مایه مباهات است دوستان و مدیران لایقی مانند شما در جمع ما باشند.
منتظر حضور سبز شما هستم. موفق باشید.
http://parsianforum.com
سلام
( ترکی بخون ) : ها؟
سلام.
شعر زیبایی بود . ولی بهتر نیست با پاییز مهربون تر باشیم !
سلام مهدی
این دو پاره زیر خیلی خوش ربط نبود:
زندگی خوابی بس عجیب است ، هستی به یک آن فرو مرده است.
یعنی با تم زیبای ...ترش می کند... جور نبود و از خودمونی بودن متن جدا شده بود و خیلی کلی گویی و اقتباسی بودند.
بجز این دو باقی قطعه عالی بود.
از بیرون ریختن اینطوری احساس ها لذت می برم به شرط اینکه به نظرات دیگران در موردش اصلاْ اهمیت ندی....
می شود تلخی روزها را با شیرینی خودمان بگیریم . شیرین باشید . مثل کیک عروسی!
سلام محشر بود به خصوص سطر امید یک معجزه مضحک است که یک تکگویی بسیار پر مایه ای است
سلام
سلام.
..
ویرانترش
..
زهرمارترش
....
ننگ بر جماعتی که با هستی و کومه اینچنین کنند!
خیلی حال کردم.... دستت درست!
ضمنا اگر هنوز کاری انجام نداده اید هستم.
موفق باشید.
در همان راستا روز برفی (1) مرا بخوان!
من از این شعر خوشم اومد.خیلی قشنگه.