باورم نیست


 

 

گرم یاد آوری یا نه 

من از یادت نمی کاهم! 

باورم نیست که دو اسفند گذشت. و تو در پشت دو آفتاب،برف وباران هنوز خوابیده ای؟! 

باورم نیست که بادکنک خیالت دوسال پیاپی در آسمانهای گریه پرسه می زند. 

باورم نیست که حس تلخ و شیرینت از کام ها زدوده شود. 

باورم نیست که بی تو دیگربار گریه و گـُل درهم آمیزد.  

باورم نیست که نشانی غربت و زخم حسرت جوانه زند.

باورم نیست مگر آنکه مرگ دگرباره الرحیل زند.  

............................................................................ 

گلبرگ فاتحه ای نثار روح پرطلاطمت باد!