دلنوشت

دلنوشته هایی سپرده در دست باد!

دلنوشت

دلنوشته هایی سپرده در دست باد!

تک ستاره


امروز روزنامه شرق یادداشتی از استاد عزت ا... انتظامی درمورد( جشن  مجله دنیای تصویر

 و اهدای جایزه به پاس یک عمر فعالیت های سینمایی داریوش مهرجویی )را به چاپ رساندکه 

متن آن را در زیر می آورم.

 اما این امر پیش از هر چیز بیانگر روحیه والا و بزرگ منشی آقای انتظامی است.فردی که سن

 وسالی به مراتب بیش از مهرجویی دارد وشانی در سینما وتئاتر کشور؛ از اینکه با اجرای یک تکه

 نمایش طنز باعث رنجش مهرجویی شده به نوعی پوزش می طلبد. این اخلاق حسنه ای

 است که همه بدان نیازمندیم واینچنین فردی به واقع الگو وتک ستاره آسمان فرهنگ وهنر ایران

 است.یادمان نرفته مقاله دکترسروش درهمایش اخیردین ومدرنیته را و ایضا ً اضافه کنیدنامه

نگاریهای خانم فاطمه رجبی را ! هر چند که نمی خواهم این دو را از یک جنس بشمارم.

 سهم من از مهرجویی بزرگ

 

218853.jpg

من پنج فیلم برای داریوش مهرجویی بازی کرده ام: گاو، آقای هالو، پستچی، هامون و بانو بدون در نظر گرفتن سریال ناتمام الموت. هر پنج فیلم از نقطه های اوج کارنامه من و جزء گنجینه فرهنگی سینمای ایران هستند. اصلا هویت سینمایی من و آنچه که منتقدان پرسونای یک بازیگر می خوانند، با همین فیلم ها شکل گرفت به خصوص که سه فیلم اول، نخستین آثار کارنامه سینمایی من بودند. خود فیلم ها هم جزء کلاسیک های تاریخ سینمای ایران هستند که توانایی های مهرجویی باعث ماندگاری آنها شده و هرچه زمان می گذرد، ارزش های شان بیش تر آشکار می شود. برای من، که بیشترین تحسین ها بابت همین فیلم ها در طول دوران فعالیتم نثارم شده، بازی در فیلم های مهرجویی و همکاری و همنشینی با او باعث افتخارم است.
در جشن سینمایی مجله «دنیای تصویر» که برای اهدای جایزه ای به پاس یک عمر فعالیت های سینمایی مهرجویی دعوت شده بودم، بنا به طبیعت و روال این گونه گردهمایی ها، قصد داشتم به طنز، خاطره ای از همکاری هایم با مهرجویی را «بازی» کنم، اما شاید موضوع را درست انتخاب نکرده بودم. آن شب، شب تجلیل از کارنامه داریوش مهرجویی بود و شایسته تر آن بود که من فقط و فقط از همان چیزهایی یاد می کردم که مهرجویی را به بزرگی رسانده و من هم در این میانه سهم خود را گرفته ام و شده ام انتظامی امروز و این سال ها. باید می گفتم که اگر این پنج فیلم از کارنامه من حذف می شد، نیم بیش تر وزن و ارزش آن از دست می رفت. موضوع اختلاف های مالی من و مهرجویی موضوعی خصوصی بین من و او است که باید همچنان خصوصی باقی می ماند. من به اشتباه با طرح آن موضوع، ولو به طنز، حساسیتی ایجاد کردم که باعث رنجش او و پشیمانی و دریغ خودم شد. حالا فکر می کنم طرح چنین مسائلی، حتی با بهترین اجراهای طنزآمیز هم می تواند در مخاطبان ایجاد سوءتفاهم کند. طبیعی است که باید از این بابت پوزش بخواهم. شکی نیست که مهرجویی یکی از بزرگ ترین سینماگران همه تاریخ سینمای ایران است و آن حرف ها و بازی طنزآمیز من در روی صحنه آن شب، ولو برای شوخی با مهرجویی در شبی که شب او بود، چیزی از بزرگی او کم نمی کند، اما این عذرخواهی بهانه ای شد برای تاکید هرچه بیش تر بر اهمیت فیلمسازی که یکی از شمایل های انکارناپذیر هویت فرهنگی سینمای ایران در سراسر جهان است.
نظرات 3 + ارسال نظر
علی پنج‌شنبه 16 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 20:22 http://www.alissadeghi.blogfa.com

سلام برآقای طاهری دوست خوب ما باجامعه مدنی چطورید

زینب خانوم یکشنبه 19 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 22:56 http://www.zpanah.persianblog.com

دوست عزیز! ؛من شیرازی نیستم ولی شیرازی ها را دوست دارم؛ این جمله کپی رایتش مال آیه ا... خمینیه! ؛من شیرازی نیستم ولی شکمو هستم و همه غذاهای خوشمزه از جمله آلبالوپلو رو دوست دارم؛ در ضمن ببخشید که وبلاگ من خیلی سطحی است! من هم روزگاری عمیق بودم! دور زمان پرده زکارم کشید!

رضا سلیمان نوری دوشنبه 20 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 20:54 http://rsnoori.persianblig.com

درود بر عشق سینمای شبهای تحکیم
بابا هنوزم که سینمایی هستی . موفق باشی.
یاعلی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد