دلنوشت

دلنوشته هایی سپرده در دست باد!

دلنوشت

دلنوشته هایی سپرده در دست باد!

دلنوشت و جشنوارهء فیلم فجر


خیلی دیر شده ولی خوب هنوز کهنه نشده است. جشنواره فیلم فجر را می گویم.

 

اصلا قصد رفتن به جشنواره را نداشتم چرا که هزارتا کار و مشغولیات سرم ریخته بود و هوارتا بدبختی و گرفتاری. اما روز دوم یا سوم شاید هم چهارم جشنواره بود که در روزنامه خبر جنوب ( زشت ترین و پرفروشترین روزنامه محلی استان فارس ) خبری خواندم تحت این عنوان:

فیلم خون بازی راس ساعت 7 بعد از ظهر در تالار حافظ به نمایش در می آید و پس از آن نشستی با کارگردان فیلم برگزار می شود.

فیلمان یاد هندوستان کرد بگونه ای اساسی. اما از بد حادثه تالار حافظ مخصوص هنرمندان و اهالی فرهنگ و دیگر خوشگلان شیراز است و نیاز به کارت دعوت می باشد.البته بنده نیز در زمره هنرمندان شیرازی هستم اما نمی دانم چرا هر سال نام من از فهرست مدعوین اداره ارشاد فارس از قلم می افتد. اما چه باک که ما بیدی نیستیم که با این کژمداریهای روزگار به این آسانی گوشه زوال در پیش گیریم.از اداره شال و کلاه کردیم وخود را راس ساعت به مقصد رساندیم . ازدحامی بود شگرف از طـُـفیلیان و قــُفیلیان و... بر گِـرد تالار حافظ.

 معطل نشدم و به شیوۀمعهود(جناب سینما نوشت بدین روش وقوف کامل دارد) راه ورود به تالار در پیش گرفتم.بالا و پایین تالار پر بود به یک جست صندلی ای خالی گیر آوردم ودر جا بر آن پریدم و بنشستم . اما جایتان خالی صندلی شکسته بود به روی مبارک نیاوردم چرا که تمامی دیگر صندلی ها پر بود یا بر آن زنبیل گذاشته بودند.

                                                             ***

 

 

خون بازی

 خون بازی روایت گرفضایی است که دخترکی جوان برآمده از طبقۀای مرفه و بار آمده در خانواده ای از هم گسیخته دوران ترک اعتیاد خود را در کنار مادرش از سر می گذراند.اما توان ادامۀ این راه را ندارد ودر پی بدست آوردن هرویین حاضر است حتی روحش را نیز بفروشد؟!

روایت این فضا در قالب یک سفر انجام می پذیرد ؛ سفری ا ز تهران (کلان شهر زشتیها وپلیدی ها) به سوی گوشه ای در شمال ( شمال زیبا ، سر سبز ، باران زده و پاک). این سفر ،اودیسه ای برای تماشاگر است که نظاره گر بدبختیهای دخترک با شد و پلشتی کردار و رفتارش را به عینه ببیند. همچنین این سفر ما را با ریشه های به وجود آمدن  اعتیاد دخترک به لحاظ خانوادگی  آشنا می نماید.

چون قصدم تعریف سیر ِ گذر فیلم نیست ؛از آن می گذرم وبه نکاتی گذرا در مورد فیلم بسنده مینمایم.

 

فیلم خون بازی ، فیلمی است استوار بر بازی بازیگران چرا که روایت داستانی پر رنگی ندارد و فضا سازی در فیلم به عهدۀ همین بازیگران است.بازی قابل قبول و درخور( نه عالی) " باران کوثری" به نقش سارا و بازی بسیار عالی و متفاوت "بیتا فرهی "در نقش یک مادر غمخوار٬ فیلم را صلابتی تام و تمام بخشیده است.این فیلم که در مورد اعتیاد است با دیگر فیلمهای ساخته شده چه به لحاظ مضمون و چه به لحاظ ساختار بسیار متفاوت است. در این فیلم به معتاد بعنوان یک بیمار نگریسته می شود نه یک انگل !برای این هدف بنی اعتماد هوشمندانه نقش معتاد را به یک دختر جوان احاله داده است تا به نوعی ذهنیتهای پیشین در مورد معتادان را در هم شکند هرچند که این انتخاب باعث شده عمق فاجعه ء رسوخ اعتیاد در میان  نوجوانان ایرانی را نشان بدهد!

نظرات 16 + ارسال نظر
مهدی حلاجیان یکشنبه 6 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 18:39 http://mehal51.blogsky.com

سلام
...و ناگهان چه زود دیر می شود.
کاکو شیرازی سلام
عباسپوری فیلم ببین سلام
راستی هنوز هم حاضری در سالن عباسپور ؛ صبح زود فیلم نشون بدی ؟
کاری هم به حجت مکبر نداشته باشی؟
ویا حاضری در گرد همائی بصیرت و اولین حضور جمع کثیری از نسوان در عباسپور پشت تریبون بری و بگی این فیلم و صدا سیما نشون نداد من نشون میدم؟
محض یاد آوری بود.
ازاینکه پس از مدت ها چیزی نوشتی خوشحال شدم.
با سپاس

مرتضی سرمدی یکشنبه 6 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 18:39 http://sarmadestan.blogfa.com

سلام
سیدجان یاد کانون سینمایی که در دانشگاه درست کرده بودی به خیر
امیدوارم سالم وسرحال وشاداب روزگار سپری کنی...

محمد رضا یکشنبه 6 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 21:10

سلام
مدتها منتظر نوشتنت در مورد سینما و جشنواره بودم و خوشحالم که بالاخره نوشتی . این فیلم را ندیدم ولی صحبتهای زیادی پیرامونش شد . قبلا هم نوشته ام که هر وقت فرصتی برای دیدن فیلم خوبی دست می دهد یاد تو می افتم و مطمئنم که بسیاری از بچه های عباسپور هم به همین ویروس من دچارند ! شاید قشنگترین خاطره مربوط به فیلم حرفه ای یا لئون است در بهار ۷۷ که قبلش مفصلا در خصوص حاج آقا لوک بسون داد سخن دادی و از کشته شدن ژان رنو چه تحلیل ها که نکردی !...
خیلی دوست داشتم که اون روز من هم به تالار حافظ می رسیدم . خستگی کار و خواب نگذاشت . حیف.

محمد طاهری یکشنبه 6 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 21:48 http://fardayeno.blogfa.com/

سلام چشم در اسرع وقت خدمت می رسم و جواب خواهم داد چون الان در ماموریت هستم و در شهر قشنگ یزد الساعه خدمت می رسم هم نام عزیز

طاهری نیا سه‌شنبه 8 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 12:45 http://www.taherinia.blogfa.com

هرکسی کو دور ماند از اصل خویش... اصلا درستشم همینه! موفق باشید.

کاکو شیرازی سه‌شنبه 8 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 22:19 http://arj57.blogfa.com/

متن جالبی
ببخشید که دیر سر زدم

سیامک چهارشنبه 9 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 09:18

پیله ای.این را چند بار قبلتر گفته بودم.شاید دوستانمان پیله بودنت را برای ورود به سالنهای سینما ندیده باشند اما من دیده ام.اصرار عجیب و غریبت برای ورود به سالن حوزه هنری در اسفند ماه هر سال که پس از جشنواره فجر محل نماش فیلمهای جشنواره بود را فراموش نمی رود و یا ترفندهایت برای ورود به سالن سینما صحرا برای دیدن فیلمهای فیلمخانه ملی و ....

طاهری نیا پنج‌شنبه 10 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 18:18 http://www.taherinia.blogfa.com

سلام. از احوالپرسیت ممنونم. یک آنفولانزای کشدار! گریبانمو گرفته بود.

زینب خانوم جمعه 11 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 02:31

استاد کیفیت بسیار عالی است. وبساتی هست که می رویم و دان لود می کنیم.

زینب خانوم شنبه 12 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 18:50

فیلمای امریکایی چون کپی رایت و از این دردسرها دارند نه! اکثرا یا سینما می بینیم یا کانون فیلم دانشگاه با یک ماه تاخیر آخر هفته ها نمایش فیلم داره و فیلمهای به روز رو قبل از اینکه رو دی وی دی بیاد تو بازار نشون میده

طاهری نیا دوشنبه 14 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 10:53 http://www.taherinia.blogfa.com

سلام. یه سر بزن!

سیدابراهیم میرحسینی سه‌شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 01:42 http://vagooyeha.blogsky.com

سلام
سید!
اگه ما سر نزنیم نمی گی ما مردیم یا زنده ایم؟
پیش ازینت بیش از این اندیشه عشاق بود.............
عزت عالی مستدام

طاهری نیا سه‌شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 14:11 http://www.taherinia.blogfa.com

سلام. ممنون که اومدی. دو بار دیگه باید بیای!

محمد رضا سه‌شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 16:22

سید ابراهیم میرحسینی چهارشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 00:10 http://vagooyeha.blogsky.com

سید جان !
سلام
آقا ما شرمنده ایم.
ببخشید من اوضا خیلی بهم ریخته بود.
ممنونم که بهم چند بار سر زدی
ما همه جوره ملتزم رکابتیم
اگه دوست داری با لینک زیر بیا عضو کلوب شو بر و بچ عباسپوری هم هستن.
عزت عالی مستدام
http://www.cloob.com/signup.php?code=dRzCdddCCpCchc7hN

exandapengago چهارشنبه 28 تیر‌ماه سال 1396 ساعت 02:53 http://allocating.one

http://allocating.one

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد