دلنوشت

دلنوشته هایی سپرده در دست باد!

دلنوشت

دلنوشته هایی سپرده در دست باد!

طلا و مس: جلوه ای از اخلاق و عرفان عملی


طلا و مس:جلوه ای از عرفان عملی 

دست از مس وجود چو مردان ره بشوی/ تا کیمیای عشق بیابی و زر شوی. «حافظ »

طلاومس یک غافلگیری عجیب در جشنواره فیلم فجر بود از آن جهت که انتظار نمی رفت  کارگردانی چون همایون اسعدیان فیلمی بسازد که به لحاظ مضمونی یادآور کارهای رضامیرکریمی و از حیث لطافت و ظرافت ،مجید مجیدی را به یاد آورد.

- اما آنچه در این فیلم برای من بیش از همه جلوه داشت ، پرداختن به جزئیات یک زندگی عادی از قشری فاقد جذابیت داستانی(یک طلبه حوزه) برای نیل به روایتی آرام و در عین حال دوست داشتنی است.

- پیش از این فیلمهای زیر نور ماه(رضا میرکریمی) و مارمولک(کمال تبریزی) دربارۀ یک روحانی یا طلبه ساخته شده ولی در آن فیلمها بطور عمده نقش و حضور روحانیون در عرصۀ اجتماع محور داستان قرار گرفته است. اما در طلا و مس داستان دربارۀ زندگی خصوصی یک طلبه و خانوادۀ اوست. علی الخصوص که  روابط زن و شوهر (سید رضا و زهرا سادات) را زیر ذره بین می برد و از پی آن تصویری  از یک خانوادۀ اسلامی- ایرانی بازنمایی میکند. این تصویر به لحاظ ساختار سینمایی واقعگرا(realisty) است اما در بطن خود بشدت آرمان گرا می باشد.

- فیلم  تجلی یک زندگی ایرانی است که سنت در آن حضوری سرزنده و مؤثر دارد.وقایع در خانه ای رخ می دهد که حیاط نقش مرکزی در معماری آن دارد. حوض آب در میانۀ این حیاط ،محلی است از برای بازی بچه ها و اطاقها بر گرد آن بنا شده است.دار قالی در این خانه حضوری پر برکت از هنر ایرانی را به نمایش می گذارد و برای این خانواده که اسیر هیاهوی شهر و تقدیری رنج آور شده نقش فریادرسی را بازی می کند.

- طلا و مس نمایشگر روح حاکم بر دین و جلوه ای از اخلاق و عرفان عملی است و در این راه تقدیر الهی زمینه ساز بروز و تکامل معنوی توأمان این زوج است.فیلم سعی دارد بطور ضمنی آنچه را سیدرضا در مقام نظر بدنبال آن بوده و سبب شده از نیشابور به سمت تهران بیاید تا در در درس اخلاق یکی از اساتید بنام حوزه شرکت کند؛بگونه عملی کسب و تجربه نماید. 

 - فیلم علی رغم ظاهر ساده و خودمانی اش به لحاظ فیلمنامه ،کارگردانی و بازیگری دارای ظرافتهای پنهان و  پیچیدگی های بی شماری است.آنچه بیش از همه باعث شده که طلا و مس خوش بدرخشد بازی های روان و طبیعی بازیگران فیلم و بویژه «نگار جواهریان» در نقش زهرا سادات می باشد که بی اغراق در سینمای ایران یک شاهکار محسوب می شود.بازی جواهریان به لحاظ انعطاف پذیری  متناسب با  تغییرات جسمی شخصیت فیلمنامه به نوعی یادآور نقش فاطمه معنمدآریا در فیلم درخشان گیلانه(ساختهٔ رخشان بنی اعتماد) می باشد. 

ادامه: 

- طلبه ای که زندگی او ترسیم می شود دارای خصوصیاتی متفاوت با دیگر روحانیون متعارف در جامعه است. سید رضا ( و دوستش) از دسترنج خود ارتزاق می کند.اهل خطابه و منبر نیست.هر چند که اهل شریعت است اما در طلب حکمت و اخلاق-طریقت- است. طلا ومس  به نوعی نمایشگر روحانیتی است که علاوه بر (یا فراتر از ) فقه در پی روح حاکم بر دین هستند.داستان حاشیه ای پرستار بیمارستان در فیلم  و دیدارش با سید رضا و روند متأثر شدن او از زهرا سادات به نوعی چگونگی تاثیر گذاری غیر مستقیم بر یک فرد است به سبب حسن خلق و رفتار بجای زبان گشاده به نصیحت یا شماتت.

- بر خلاف فیلمهای این سالها ،زن در این فیلم با ایفای نقشی سنتی، بعنوان یک همسر و مادر ارج و قرب پیدا می کند. ابتلای زهرا سادات به بیماریMS و روند تدریجی وخامت حال او به لحاظ توانایی حرکتی ،فرصتی است اجباری برای اینکه سیدرضا کارها و امورات داخلی خانه و رتق و فتق بچه ها را بر عهده بگیرد.همین جاست که فیلم در این واگذاری وظیفه زن به مرد،کارکرد و جایگاه زن بعنوان یک مادر در نهاد خانواده را  به ظرافت آشکار می سازد.صحنه ای که زهرا سادات علی رغم  بیماریش سعی می کند با مشقت برای دخترش ماکارونی درست کند به زیبایی تلاش حسرت بار یک مادر را برای تثبیت جایگاه از دست رفته اش در خانه به نمایش می گذارد.

-  "طلا و مس" دعوتی است به نگاهی درونی به خویشتن خود  و وظایفی که فرد در قبال خود و خانواده اش بر عهده دارد و در کشاکش مسائل سیاسی و اجتماعی بر زمین مانده است.سید رضا در صحنه ای در حال شستن کهنه بچه ها است که دوست وی سر می رسد و با کنایه به او می گوید گرفتن یک زن برای شما از اوجب واجبات است و سید رضا جواب می دهد فعلاً ما در همین واجبش(تطهیر خود) مانده ایم.

-  فیلم در لایۀ پنهان خود بیانیه ای است به شکل اثباتی در جهت تقدم خودسازی فردی بر بهسازی اجتماعی.بی سبب نیست که فرج الله سلحشور از جرگه فیلمسازان " ظاهر دین " این فیلم را در جهت تخریب روحانیت می داند.و اینچنین نظر می دهد:« فیلم سینمایی «طلا و مس» جدیدترین کاری که به اصطلاح به روحانیت پرداخته است و آقایان کلی از آن تعریف و تمجید کردند به عقیده من کاملاً در تخریب روحانیت قدم برداشته است. در این فیلم شخصیت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی روحانی نادیده گرفته شده است و صرفاً روحانی در چارچوب خانه آن هم به بدترین شکل ممکن نمایش داده شده است.»

مدعیان روز سوم!


شمخانی-یامین پور 

برنامه "دیروز -امروز-فردا" با مجری گری وحید یامین پور بمناسبت سالروز آزادسازی خرمشهر میزبان سردار شمخانی بود.و بدینسان شاهد یک نمونه دیگر از خفت گیری مدعیان آرمان و اصول و قس علی هذا از استخوان خورد شده های این سی سال بودیم. 

دیگر این یک روش کارآمد برای بی اعتبار کردن دیگران است که یک طرف ماجرا با چراغ سبزی که دریافت کرده ،تخت گاز می رود تا طرف را با پرسشهایی که تا پیش از این خط قرمز محسوب می شد،پایمال کند و طرف دیگر دست بسته بخاطر رعایت  حریمهایی که نمی تواند آن را بشکند ؛به لکنت زبان بیفتد و سرخ و سفید شود! 

مجری با در پیش گرفتن سیاست مهار دوگانه از شمخانی می خواهد پاسخگو باشد که : 

 1-چرا جنگ پس از باز پس گیری خرمشهر ادامه پیدا کرد؟ 

2-چرا فرماندهان و مسئولین اداره جنگ کاری کردند که امام مجبور به پذیرش قطعنامه شد؟  

جالب اینجاست که یک نفر هم این وسط پیدا می شود که تلفنی پرسشی  را با مجری در میان بگذارد تا به مهمان برنامه تلویحاً بفهماند که اگر شما در این زمانه هنوز کاره ای بودید در برابر حملات اتمی دشمن ،صحنه نبرد را ترک می کردید.و این فرد کسی نیست جز نظریه پرداز امنیت فراتر از مرز ایران،جناب (دکتر)حسن عباسی!  

این رویه تقابل با دیگران( یعنی کسانی که مثل ما فکر نمی کنند) دارد به سنتی تبدیل می شود  که سعی می کند با طرح انتقادات کوبنده از مسئولین پیشین و با حذف شرایط زمانی و مکانی گذشته در نهایت زمینه ای فراهم شود که تصویر طرف مقابل را تا مرز یک خائن  بازسازی کند. 

حقیقت آن است که دیشب دلم برای شمخانی سوخت وقتی که باید پاسخگوی مجری جوانی باشد که از وی می پرسد جنگ نرم به اندازه 8سال جنگ دارای اهمیت نیست؟ 

نمی دانم می شود یک ساعت گرما و هرم سوزان آفتاب جنوب را با مجری گری یک برنامه تلویزیونی در مقابله با جنگ نرم و در استودیو مقایسه کرد؟ 

اما با همۀ این احوالات آنچه جالب به نظر آمد عدم پذیرش و کاربرد واژۀ فتنه دربارۀ وقایع سال 88 (علی رغم تأکید یامین پور) از سوی شمخانی (با وجود تمامی محذوراتی که برای او متصور است) بود.امری که باعث خواهد شد تا نوک پیکان حملۀ مدعیان روز سوم این بار به طرف یکی دیگر از مدافعان واقعی این آب و خاک نشانه رود. 

پیداست که این برنامه هدفی فراتر از گرامیداشت سوم خرداد دنبال می کرد و قصد داشت تا چهره ای حماسه ساز از نسل اول انقلاب و دفاع مقدس را روی درخراشد.

................  

پی نوشتها 

« روز سوم» نام فیلمی است ساختۀ محمد حسین لطیفی دربارۀ اشغال خرمشهر 

تابناک :نگاه متفاوت سوم خردادی هابه مسائل 

رجانیوز:اشتباهات راهبردی شمخانی در دیروز، امروز،فردا 

 یامین پور در مراسم تجلیل از رسانه های افشاگر جریان فتنه