دلنوشت

دلنوشته هایی سپرده در دست باد!

دلنوشت

دلنوشته هایی سپرده در دست باد!

آن ماه پد ید آمد!


سلام بر تمامی دوستان.عید تان مبارک!

 امید دارم که خداوند عبادات حقیر و بعضاْ پیرایه دار ما را در ماه رمضان به لطف و کرمش از همگی

قبول فرماید .وتوقیق درک رمضانی دیگر را از ما نگیرد و لحظاتی سرشار از همه پاکی ها و

خوبی ها به ما عنایت کناد.آمین.

غرض عرض تبریک وشاد باشی بود.بزودی پیگیر  نوشتن مطلب بعدی خواهم بود.پس تا آن زمان

 ایام بکام باد.

راستی ببخشید آسمان عید مان سرخ است تصویر بهتری و دیگری پیدا نکردم لهذا هرگونه تفسیر

 وتعبیری از گرایش بنده به سوسیالیسم و... تکذیب می گردد٬شدید اللحن تکذیبی!

آشی که سیامک برایمان پخت! (۲)


القصه، مشکل یکی ، دو تا نبود .             

آخرتوی این دفتر و دستک  کا رگاهی ما، نه ویدئو پیدا می شد نه رایانه ، اصلا جای این جور چیزها نبود .چرا که فردایش هر ننه قمری از عمله و راننده و...  می خواست هرچی فیلم ناجور است بیاورد اینجا و نگاه کند.

به سیامک گفتم حالا من تو این شهر (شوشتر)این فیلم کذایی را چه جور پـیدا کنم .گفت"خوب بیا اهواز فیلم را ردیف می کنیم وبا هم تماشا می کنیم" .اما شرایط کاری من و وضعیت کارگاه به گونه ای نبود که بشود تا چند روز آینده بتوانم از شوشتر تکان بخورم. اما  سیامک بشارت داد  که فیلم

مــُومـِـنـتو" momento  "

  به تازگی از سوی مؤ سـسه رسانه های تصویری در ویدئو کلوپ های سراسر کشور توزیع شده است.همین بشارت ما را بس بود از برای پی معشوق دویدن! برای تهیه اسباب و اثاث تما شای فیلم نیز یک نیمچه قولی مصطفی طاعتی به ما داد؛ که آن زمان در دار ودستۀ کار فرما (شرکت آب-نیرو)خوش می گذراند.

الغرض ، فردا صبح علی الطلوع پاشنۀ کفشمان را ور کشیدیم و دم درب خوش قیافه ترین ویدئو کلوپ شوشتر چمباتمه زدیم تا صاحب مغازه سر رسد.(برای اطلاع شما دوستان عرض کنم که آن زمان شوشتر دارای سه فقره ویدئو کلوپ بود.)

 طرف تا آمد بنده اسم فیلم را به او گفتم.اما گویا که برای وی آشنا نبود.رفت سیاهۀ تمامی فیلمهایش را آورد ومن تک تک آنها را از نظر گذراندم.از فیلمهای بروس لی و شاهرخ خان تا جدید ترین فیلم تهمینه میلانی ودیگر فیلم های در پـیتی به چشم می خورد اما از فیلم مومنتو خبری نبود. طرف پرسید اسم فارسی فیلم چی هست؟ من هم با قیافۀ حق به جنابی گفتم اسم فارسی اش هم همین است چون که مومنتو یک اسم خاص است؟!

باز برای اطمینان زنگ زدم به سیامک و اسم دوبلۀ فیلم را پرسیدم .معلوم شد که من اشتباه می کردم و معنی آن "یاد آوری" است. دوباره با شرمندگی سراغ همان ویدئو کلوپ رفتم وخواهان فیلم "یاد آوری" شدم.باز با تکرار همان مراحل پیشین دریافتم که از این مغازه خیری به ما نمی رسد.طرف مدعی بود که بهترین و جدیدترین فیلمهای روز را او در شوشتر پخش و توزیع می کند با این حال نشانی چند ویدئو کلوپ دیگرشوشتر  و یک مرکز پخش فوق مجاز فیلم و سی دی را از او گرفتم و خداحافظی کردم.

 با عرض پوزش به دلیل گرفتاری ٬ادامه قصه در مطلب بعدی...

 

آشی که سیامک برایمان پخت!


مدتی است که این مثنوی به تآخیر افتاد.با عرض پوزش از تمامی سینه چاکان و جامه دران دلنوشت

 

 به اطلاع می رساند که کار و بارم حسابی سکه شده و فرصت سر خاراندن نیز ندارم!!

 

اما بنا بر عهد پیشین و نانوشته با تمامی دوستان علی الخصوص سیدنا ابراهیم میر حسینی

 

 دامة الطافه وبه یمن قدم رنجه فرمودن دوستان دیرین ورفیقان صمیمیمان جناب آقای مهدی حلاجیان

 

 که کما فی السابق شور جوانی دارد و جناب آقای سیامک عباسپورکه به تازگی سر از خمار وصلت

 

برداشته اند، خاطره ای را برایتان نقل می کنم . امید که در این ماه پر برکت مایهء ادخال سرور در

 

جمیع مومنین ومومنات گردد( منظور قلب ایشان است.):

 

سال پیش که برایتان گفتم در وادی خوزستان بودم و برو وبیایی با سیامک خان داشتم.یک روز

 

سیامک خبر داد که انجمن اسلامی دانشکده صنعت نفت اهواز برنامه نمایش فیلم ونقد وبررسی براه

 

انداخته است واز وی خواسته اند که برای نمایش فیلمی از هیچکاک دعوت آنها را بپذیرد.

 

سیامک نیز فیلم روانی (روح) هیچکاک را پیشنهاد داده بودواز من خواست برای اینکه تنها نباشد

 

اورا در آن جلسه همراهی کنم.بنده هم روز موعود قبل افطار شال وکلاه کرده واز شوشترقصدعزیمت

 

اهواز نمودیم.اما دریغ از یک اتوبوس ،ماشین خطی یا سواری که نصیبمان شود.چرا که خیل عظیم

 

 دانشجویان دانشگاه آزادهمه وسایل نقلیه را قرق کرده بودندو سر ما یتیم غوره ها بی کلاه ماند.

 

خلاصه کلام که دست از پا دراز تر و گشنه ونالان راه برگشت در پیش گرفتیم.آخر شب سیامک با آب

 

و تاب از برنامه تعریف و تمجید کرد؛چرا که فیلمی را نمایش داده بودند که او چندین بارآن را دیده واز

 

 مشهورترین فیلمهای هیچکاک می باشد و تا دلتان بخواهد نقد و نظر در مورد آن چاپ ونشر شده

 

است. از حق هم نگذریم از قدیم الایام سیامک تحقیقات و تـتـبًعات فروانی در زمینه هیچکاک و به

 

 خصوص فیلم "روانی "انجام داده است.

 

 باری بعد از این همه حر ف وحدیث خبر داد که برنامه نمایش فیلم بعدیشان فیلم خارجی و جدیدی به

 

 نام "مُومـِنـتــُو" است ومن هم برای نقد و بررسی  تو را به آنها پیشنهاد داده ام.بنده هم خرم

 

وخوشحال که بعد از مدتها دوری از فضای دانشجویی و فیلم وسینما فرصتی فراهم شده که بعنوان

 

منتقدی برجسته در چنین محفلی شرکت کنیم. اما یک مشکل کوچولو وجود داشت و آن اینکه من

 

 تا به حال نه تنها فیلم را ندیده بودم بلکه حتی اسم و رسم آن هم نیز به گوشم نخورده بود.

 

ادامه داستان در مطلب بعدی...