دلنوشت

دلنوشته هایی سپرده در دست باد!

دلنوشت

دلنوشته هایی سپرده در دست باد!

حدیث سرو


 

«نسبت علامه با دیگر آقایان،همچون نسبت تفسیر"المیزان" است با دیگر تفسیرها» این جملۀ کنایی،توصیفی است در بیان جایگاه ممتاز علامه طباطبائی در تاریخ حوزه علمیه  که از سوی یکی از مصاحبه شوندگان مجموعۀ تلویزیونی «حدیث سرو» نقل می شود.این مجموعه که در مدت زمانی 4سال(85-88) ساخته شده جزء انگشت شمار مستندهای تلویزیونی است که سعی دارد فارغ از خط و مشی های سیاسی رایج بعد از انقلاب به معرفی روحانیونی از جنس دیگر و متفاوت با آنچه امروزه بطور عام مشاهده می شود؛بپردازد.

"حدیث سرو" روایتگر زندگانی آن دسته از عرفای برجستۀ سدۀ اخیر است که در کسوت روحانیت در طلب امری فراتر از جریان مرسوم حوزه ها گام برداشتند.سرمنشاء این جریان به حوزۀ علمیۀ نجف اشرف و آخوند ملاحسینقلی همدانی می رسد.این مجموعه همچنین به معرفی دیگر سرامدان این مشی عرفانی همچون «میرزا جواد انصاری همدانی» «شیخ محمد بهاری»،«میرزا جواد آقای ملکی تبریزی»،« سید علی آقای قاضی طباطبایی»،«علامه سید محمد حسین  طباطبایی» و «شیخ عباس قوچانی» می پردازد.این اشخاص به لحاظ دانش حوزه ای مدارج عالیه را فرا گرفته بودند و مجتهدانی بارز محسوب می شدند.اما برای نیل به کمال انسانی به چیزی فراتر از فقه رسمی و جاری در حوزه روی آوردند و در جستجوی روح دین، اخلاق و عرفان را نیزسرلوحۀ زندگی خویش قرار دادند.شیوۀ سلوک اینان بر اساس زُهد،قناعت،سادگی و ترویج تعالیم اخلاقی و عرفانی از طریق رابطۀ استاد- شاگردی بنا شده بود.بگونه ای که ملاحسینقلی همدانی با تربیت 300شاگرد توانست این مکتب عرفانی را گسترش دهد.

شاید تفاوت این مشرب عرفانی با صوفیان را باید در این امر دانست که تلقی ابزاری از احکام دین و شریعت در نگاه آنان وجود ندارد. در عقیدۀ برخی از صوفیان شریعت و طریقت جدای از یکدیگر می باشند و شریعت را مقدمۀ طریقت می دانند؛بدینسان که احکام دین در حُکم نردبامی است که پس از رسیدن به بام معرفت دیگر بدان نیازی نیست. بدین شکل دین و احکام الهی کارکردی ابزاری و مصرفی پیدا می نماید.اما در سلوک این روحانیون اهل معرفت شریعت و طریقت یکی است و قابل تفکیک نیست و این دو در هم تنیده اند.چرا که راه کمال جزء از طریق انجام واجبات و فرائض دینی و ترک محرمات نمی گذرد.تجارب و آموزه های اهل معرفت به شیوه سینه به سینه منتقل شده است.البته  در این میان مکتوبات و رساله هایی شامل دستور العمل برای سالکان نیز برجای مانده است.مانند مکتوبات شیخ محمد بهاری و رسالۀ لقاء الله میرزا جواد آقای تبریزی و.... 

............  

همین نوشتار در سیاوشون

ادامه مطلب ...

تصویرنگار هویت ایرانی


 

اولین خاطره ای که از نام بهمن جلالی دارم مربوط به سال 72 است زمانی که جشنواره فیلم و عکس سینمای جوان در شیراز برگزار شد.و بهمن جلالی بهمراه خسرو سینایی در نگارخانه وصال در جمع علاقمندان حاضر شده بود تا از تجارب خود در هنرعکاسی سخن بگوید.آنچه که از سخنان او بیاد دارم  تاکید او بر تجلی هویت فرهنگی در کارهای هنری بود.حتی مثال زد که یک عکس از یک هنرمند ژاپنی بی آنکه نام او یا کشورش را در حاشیۀ خود داشته باشد می تواند معرف دید فرهنگی و هنری یک ژاپنی باشد.سخنی که جلالی آن روز بیان کرد به نوعی بیانگر هدف و جهان بینی وی  و منش حرفه ای او در عکاسی مستند از فرهنگ و وقایع سرزمین مادری اش، ایران بود. جلالی یکی از معدود افرادی است که فقط عکاس بود و تمامی گونه های این هنر را تجربه  کرد و هنگامی که کارهایش را مرور می کنید گویا تاریخ عکاسی را ورق میزنید. او رویکردهایی به عکاسی قاجار، عکاسی معماری ، انقلاب و جنگ داشته است. 

تصویری ترکیبی از عکسهای قدیمی 

بهمن جلالی در روز جمعه 25دیماه88درگذشت.حالا دیگر باید باور کرد که امسال خزانی طوفنده در میان اهالی فرهنگ و هنر رخ داده است.خداوند عاقبت همه را ختم به خیر کناد. 

......... 

متن کامل این نوشتار را در سیاوشون بخوانید.

یک فنجان قهوۀ تلخ


 

"درباره الی..." فیلمی است چون یک فنجان قهوۀ تلخ که هرچند شیرین شده باشد اما عاقبت تلخی آن در کامتان باقی خواهد ماند. بگمانم گریزی از این تلخی نیست فقط باید با تأمل آن را تحمل کرد.

فیلم دارای فضا و حال وهوایی چندگانه از شادی واندوه تا ابهام و راز آلودگی می باشد.فیلمی متفاوت که داستانگویی های مرسوم در سینمای این روزها را ندارد و از بیان روایتی سر راست با شخصیتها و قهرمانهایی تعریف شده در قالب خوب و بد و پایانی معلوم و مشخص سر باز می زند.

 فیلم در مورد دختر جوانی است که حتی همراهانش نیز نام دقیق او را نمی دانند . در جایی از فیلم مامور آگاهی که در صحنه حادثه حضور پیدا کرده از افراد حاضر می پرسد که منظور از الی ،الهام است یا الناز یا...؟در تصاویر تبلیغاتی فیلم نیز بگونه ای هوشمندانه و ظریف به این نکته و همچنین ساختار فیلم اشاره شده است.نام فیلم  "درباره الی..." درج شده است نه صرفا ً "درباره الی" گویی آن سه نقطۀ بعد از نام "الی" علاوه بر تاکید بر شخصیت مبهم الی، بیانگر پایان باز و معلق فیلم نیز می باشد.شاید بتوان نام فیلم را چونان جمله یا عبارتی دانست که بطور طبیعی بعد از تماشای فیلم باید از سوی تماشاگر تکمیل شود.و اینجاست که تماشاگر در فرآیندی خلاقانه چه در تعریف داستان فیلم و چه در تفسیر آن مشارکت می جوید. پیداست که ذهنیت هر مخاطب از فیلم بیانگر جمله ای متفاوت خواهد بود. بطور مثال می توان چند جمله زیر را ذکر کرد:

درباره الی چه می دانید؟درباره الی کدام قضاوت درست است؟درباره الی چه تصمیمی اخلاقی هست؟درباره الی چه فکری می کنند؟درباره الی چه اتفاقی افتاده است؟   

 * همین نوشتار در سیاوشون

ادامه مطلب ...